منا آذری

ساخت وبلاگ

 

یکی از تکنیک های روانکاوی طلاق ، نظریه روان پویایی طلاق است.

در رویکرد روانکاوانه فرد در طول طلاق اثرات گوناگونی را تجربه می کند، که این اثرات عبارت اند از: انتقاد از خود، افسردگی، خشم و عصبانیت، احساس گناه، محرومیت و نیز رهایی، آسودگی، شادی، احساس قدرتمندی و چگونگی کار روانکاو با این افراد و فهم احساسات آن ها می باشد.

روانکاوی بیشتر بر روی گذشته فرد و دوران کودکی و بخش ناهشیار او تاکید دارد و بر طبق گفته های روانکاوی طلاق بر اساس کمبودهای رشدی می باشد که در فرد وجود دارد.

روانکاو و زوج درمانگران معمولا زوجینی را مورد درمان قرار می دهند که در سطح خودآگاه خود تعارض های بسیاری دارند و این تعارض ها را به خاطر عوامل فرهنگی، اجتماعی و محیطی تجربه می کنند.

به عنوان نمونه زن و شوهر ممکن است در زندگی رابطه خوبی با یکدیگر داشته باشند و علایق و سلیقه آن ها مشابه باشد اما در زمینه های اعتقادی، فرهنگی، اقتصادی و مذهبی تفاوت هایی داشته باشند.

این تفاوت ها ممکن است باعث تعارض شود و وجود آمدن تعارض های زناشویی وطلاق می تواند آسیب های بسیاری را برای فرد به وجود آورد.

افراد اگر قبل از ازدواج در جلسات مشاوره شرکت کنند و تست ازدواج را قبل از ازدواج انجام دهند مشاوره می تواند میزان تناسب شخصیت افراد، اختلالات روانی، میزان تفاوت های اساسی که بین آن ها وجود دارد و می تواند بر آینده آن ها اثر بگذارد را شناسایی کرده تا احتمال طلاق و جدایی در آینده کاهش یابد و فرد را از تهدید های رو به رو شده با طلاق و جدایی دور کنند.

به عبارت دیگر اگر روانشناختی پیشرفت خوبی داشته باشند افراد بر اساس پیشرفت این دانش می توانند ازدواج موفقی داشته باشند و زندگی مشترک خوبی را تجربه کنند.

نظریه روان پویایی طلاق

انتقاد از خود :

بعد از طلاق فرد خود را مورد سرزنش و انتقاد قرار می دهد و بر این باور است که اگر واقعا دوست داشتنی و خوب بود همسرش به زندگی با او ادامه می داد و نیازهایش را برآورده می ساخت. و  این یکی از پویایی های روانی طلاق است.

فرد چون دچار شکست عاطفی شده است خود را مورد سرزنش قرار می دهد و در او احساس ناخوشایندی دوباره زنده می شود احساساتی مانند زمان قبل که به خاطر خود شیفتگی او به وجود آمده و والدین نتوانسته اند به خوبی برآورده کنند.

هنگامی که فرد خودش را سرزنش می کند در این هنگام طرف مقابل از خشم او در امان می ماند و ترس و خشم را انکار می کند چون فرد خودش را مقصر می داند.

روانکاوی طلاق

افسردگی در نظریه روان پویایی طلاق

براساس پویایی های روانی طلاق فرد باید به ثبات شخص یا شی برسد تا بتواند تصمیمات را به درستی بگیرد، یکی از وظایف اساسی که فرد زمان رشدش باید آن را فرا بگیرد کنار آمدن با نقاط قوت و ضعف خود و نقاط قوت و ضعف دیگران می باشد که به آن ثبات شخصیت می گویند.

اگر فرد به ثبات شخصیت نرسد به خاطر هر اتفاقی احساس افسردگی می کند مثلا ممکن است نسبت به فردی که به اشتباه فکر می کرده می تواند با او خوشبخت شود و نیازهای عاطفی او را ارضا کند زمانی که او را از دست می دهد احساس افسردگی کند.

در این هنگام فرد خود شخصی بی احساس می داند و برای اینکه با افسردگی مقابله کند و دفاع علیه این احساس داشته باشد به روابط نامشروع زودگذر و ناخوشایند روی آورد.

خشم :

در هنگام طلاق افرادی هستند که ممکن است خشم بسیاری نسبت به همسر خود داشته باشند و حالت های بسیار بد و دشواری را تجربه کنند در این هنگام فرد باید خشم خود را به خوبی بشناسد و آن را بپذیرد و اگر به تنهایی موفق نشد در این زمینه از روانشناس کمک بخواهد.

گناه و روانکاوی طلاق

هنگامی که طلاق پیش می آید، یکی از زوجین باعث می شود تا فرایند طلاق شروع شود در این هنگام آن زوج احساس گناه می کند و خودش را باعث این طلاق می داند چون آغاز کننده خودش بوده است.

در این هنگام او به خاطر احساس گناه و درگیری های ذهنی ممکن است نتواند دوباره در زمینه عاطفی برنامه ریزی درستی داشته باشد و یا اختلالاتی در آن زمینه ممکن است به وجود آید.

در این صورت ممکن است جدایی فرد به صورت دوره ای باشد و بعد از مدتی دوباره بخواهد همان رابطه را ادامه دهد و به خود و همسرش فرصت دوباره ای بدهد.

محرومیت :

افرادی که ازدواج موفقی نداشته اند و ازدواج آن ها به طلاق ختم شده است، برای آن ها تصوراتی در مورد ازدواج به وجود می آید و آن ها احساس می کنند که در ازدواج فریب خورده اند.

این احساس باعث می شود آن ها توانایی های خود را دست کم بگیرند و امیدی به ازدواج موفق و رابطه خوشایند نداشته باشند و در مورد خود به تردید و شک می افتند.

بر اساس دیدگاه روانپویشی، این احساسات به خاطر این در فرد به وجود آمده که در یک مرحله از رشد خود از نظر عاطفی محروم مانده است و به او توجه کافی نشده است.

زیرا فرد از همان ابتدا که متولد می شود نیازهایی دارد و اگر این نیاز ها به درستی ارضا نشود و به موقع به آن ها توجه نشود ممکن است مشکلاتی برای فرد در همان زمان یا در زمان بزرگسالی پیش بیاید.

رهایی و شادی :

اگر فرد زمانی که طلاق می گیرد و جدا می شود احساساتی نظیر شادی، خرسندی را تجربه کند و در ذهن و خیال خود به دنبال خوشی ها باشد به طوری که با توجه به حس آزادی و تنها شدنی که در او به وجود آمده است به ازدواج و رابطه جدید فکر می کند.

بر اساس این شرایط یکی از نیاز های فرد که می تواند یک والد عاشق و مهربان باشد به خوبی ارضا نشده است و به همین دلیل پنهان خواهند ماند ولی افراد نباید در مورد ازدواج مجدد عجله کنند آن ها باید واقع بین باشند و به طور منطقی به وقایع نگاه کنند تا بتوانند تصمیم درستی بگیرند.

منبع: معجزه روانکاوی طلاق

منا آذری...
ما را در سایت منا آذری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : منا monaazari بازدید : 97 تاريخ : يکشنبه 29 خرداد 1401 ساعت: 2:08

 

زندگی موفق شکل ها و شرایط مختلفی دارد، توجه داشته باشید چیزی که باعث نزدیکی زوجین به یکدیگر می شود می تواند آن ها را از یکدیگر دور کند. در این مقاله به عادت هایی پرداخته می شود که عامل دوری زوجین از یکدیگر می شود.

البته این عادات متفاوت می باشد برخی از عادات به شرایط زوجین بستگی دارد به طور مثال برخی از زوجین علاقه دارند که در مورد کار با یکدیگر صحبت کنند اما برخی دیگر تمایلی به این کار ندارند.

با توجه به این برخی از شرایط و عادات وجود دارد که رابطه میان تمام زوجین را به طور منفی تحت تاثیر قرار می دهد. این عادات منفی باید جدی گرفته شود زیرا می تواند طلاق و جدایی را به همراه داشته و علت مشکلات زناشویی باشد.

ناسازگاری یا دورشدن از هم

افزایش نگرش منفی زوجین باعث می شود احساس کنند هیچ ویژگی و نکته مشترکی با یک دیگر نداشته و تلاش آن ها برای سازش با یکدیگر بیهوده می باشد. به همین دلیل به مرور از یکدیگر دور شده و رابطه آن ها به طور کامل سرد و بی روح می شود.

عادت هایی که زوجین را از هم دور می کند

بدبینی از انواع مشکلات زوجین

بدبینی هنگامی ایجاد می شود که زوجین تنها به نکات منفی رابطه خود دقت می کنند و تمام نقاط مثبت را سرسری یا بی اهمیت در نظر می گیرند. به طور مثال زن می گوید: همسرم تا نصفه شب کار می کند تنها برای این که من را نبیند. یا شوهر می گوید: همسرم تمام مدت پای تلفن است زیرا نمی خواهد با من حرف بزند.

افراد بدبین هرگز نیمه پر لیوان را در نظر نمی گیرند و همین زندگی را به کام آن ها تلخ می کند. این انتقادها باعث دوری و حتی تنفر زوجین از یکدیگر شده و باعث سردی رابطه جنسی آن ها نیز می شود.

درمان بدبینی راه های مختلفی دارد برای شروع سعی کنید عبارات منفی را با مثبت جایگزین کنید، شاید در ابتدا نتوانید عبارت های مثبت را پیدا کنید اما روحیه خود را از دست ندهید. به طور مثال به جای این که به همسر خود بگویید بیش از اندازه کار می کند تا شما را نبیند از او برای تلاش هایی که می کند تشکر کنید و به او بگویید که ساعات کاری زیاد او باعث دلتنگی شما می شود.

دلزدگی از عوامل سردی میان زوجین

اگر احساس می کنید  که همسرتان با شما رفتار منصفانه ای ندارد و اجازه نمی دهد احساسات خود را بروز داده و  همین باعث دلزدگی شما می شود، این مورد را از دست ندهید.

ممکن است احساس تحقیر و بی احترامی پیدا کنید زیرا شما نیز به اندازه همسرتان در زندگی مشترکتان نقش دارید و نباید سرکوب شوید، به خاطر داشته باشید که احساسات شما کاملا ارزشمند هستند. متاسفانه دلزدگی به سرعت باعث تنفر از کسی می شود که فرد را دلزده کرده است، بنابراین باید در اولین موقعیت این احساس را برطرف کنید تا از جدایی و سردی رابطه پیش گیری کنید.

به طور مثال زنی که به دلیل حسادت همسرش رابطه خود با دوستان یا خانواده اش را کم یا قطع کرده است همسر خود را مقصر و احساس سرخوردگی پیدا می کند. بنابراین سعی می کند این رفتار همسر خود را تلافی کرده یا از زندگی خود سرد می شود.

در ابتدا برای از بین بردن دلزدگی سعی کنید که گفت و گو صادقانه و دوستانه ای داشته باشید. به همسرتان احساسات و دغدغه های خود را بگویید و اجازه دهید که همسرتان نیز نگرانی هایش را بیان کند، اگر نمی توانید به طور صادقانه و مسالمت آمیز با یکدیگر صحبت کنید از مشاور کمک بگیرید تا رابطه شما را بهبود بخشیده و از مشکلات زناشویی شما جلوگیری کند.

کناره گیری یا فرار

برخی اوقات یک یا هردو زوجین از بحث فرار می کنند، این فرار می تواند با بلند کردن صدای تلویزیون، بازی با گوشی، بیرون رفتن از اتاق یا شرایط متفاوت باشد. پیام این فرار این است که فرد نمی خواهد در مورد موضوع مطرح شده بحث کند. حتی ممکن است فرد به سرعت شکایت همسر خود را بپذیرد تا از بحث خودداری کند.

دو دسته از افراد از بحث می ترسند:

  • آن هایی که از جر و بحث می ترسند.
  • افرادی که از حل مشکل ناامید شده اند.

دسته اول ممکن است بترسند که کنترل خود را از دست بدهند و دست به کار بزنند که از آن پشیمان شوند. برخی از آن ها نیز در محیط هایی پر از دعوا بزرگ شده اند و می ترسند که وارد دعوا شوند.

دسته دوم افرادی هستند که احساس می کنند مشکل آن ها به حدی جدی می باشد که ترجیح می دهند در مورد آن بحث نکنند. این افراد به طور کامل از بهبود رابطه خود ناامید شده اند و تلاشی برای بهبود آن ندارند.

اگر همسرتان دوست ندارد بحث کند یا از بحث فرار می کند سعی کنید در مورد دلیل فرار او صحبت کنید. ترس های او را درک کنید، به هیچ عنوان ترس او را کوچک یا مسخره ندانید. به او اطمینان دهید که هنوز هم در زمان شما بهترین می باشد.

خیانت| انواع مشکلات زوجین

یکی از دام هایی که در زندگی بسیاری از زوجین ایجاد می شود خیانت می باشد، برخی از افراد برای فرار از زندگی روزمره و سرد خود به خیانت روی می آورند اما نمی دانند که همین امر اوضاع را بدتر می کند.

خیانت باعث می شود که همسر فرد احساس بدی داشته و حتی احساس فریب خوردگی پیدا کند، انتقام نیز می تواند یکی از افکاری باشد که فرد را آزار می دهد. عدم اعتماد به نفس ممکن است باعث شود فرد مورد خیانت گرفته نیز با افراد دیگر رابطه برقرار کند تا اعتماد به نفس خود را جبران کند.

منبع : عادت هایی که زوجین را از هم دور می کند| انواع مشکلات زوجین

منا آذری...
ما را در سایت منا آذری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : منا monaazari بازدید : 121 تاريخ : يکشنبه 29 خرداد 1401 ساعت: 2:06

 

شباهت فرزندان با پدر و مادر و تاثیر آن در ازدواج

شباهت فرزند با پدر و مادر چقدر حقیقت دارد؟ شباهت میان این دو چقدر بر ازدواج موثر است. نظر روانشناسان در مورد این موضوع متفاوت است برخی از آن ها می گویند که رفتار فرزندان و ویژگی های شخصیتی شان کاملا می تواند با والدین فرق کند و فرزندان نباید بر اساس خانواده و والدین شان مورد قضاوت قرار گیرند،

اما برخی دیگر معتقدند با بررسی رفتار والدین می توان در مورد انتخاب برای ازدواج فرزندان تصمیم گرفت و فرزندان شباهت قابل توجهی به والدین شان دارند.

در صورتی که در مورد این موضوع سوالاتی دارید، این مقاله را از دست ندهید زیرا به بررسی مسائل اساسی و مهم این موضوع پرداخته است. هم چنین می توانید با استفاده از مشاوره ازدواج شباهت فرزندان با پدر و مادر را بررسی کرده و از انتخاب خود برای ازدواج مطمئن تر شوید.

شباهت فرزندان با پدر و مادر و تاثیر آن در ازدواج همیشه حقیقت دارد؟

دلایل بسیاری منجر به شباهت فرزندان به پدر و مادر می شود، یکی از این آن ها سبک تربیتی می باشد زیرا سبک تربیتی والدین متناسب با رفتار آن ها با فرزندشان می باشد بنابراین این سبک تربیتی به طور مستقیم بر خلق و خو و رفتار فرزندان اثر می گذارد.

به عنوان مثال والدینی که افراد آسان گیری هستند در هنگام تربیت فرزندشان، فشار زیادی به او وارد نمی کنند و کنترل کمتری بر روی او دارند در نتیجه در فرزندشان شخصیت آسان گیری شکل می گیرد و او هم مانند والدینش زندگی را سخت نمی گیرد.

نقش مادر در تربیت فرزندان از اهمیت بسیاری برخوردار است و در همین زمینه باید شباهت فرزندان با پدر و مادر مورد توجه قرار گیرد.

توجه داشته باشید که تربیت والدین و خصوصیات آن ها تنها فاکتور تعیین کننده در ویژگی افراد نمی باشد زیرا هر فرد ویژگی های منحصر به فرد خودش را دارد و با آن به دنیا می آید. این فرد در طول زندگی با موقعیت مختلف و متفاوتی رو به رو شود و در محیط هایی قرار گیرد که تجربیات او باعث شود ویژگی هایی متفاوتی در او شکل گیرد.

آن چه در مورد این موضوع اهمیت دارد این است که انعطاف پذیر باشید و بدانید که شباهت فرزندان به والدین صددرصد نمی باشد.

اما در عین حال نمی توان نقش تربیت خانواده را نادیده گرفت زیرا کم و بیش بر روی رفتار فرزندان تاثیر می گذارد علاوه بر این برخی از ویژگی ها ژنتیکی که از والدین به ارث رسیده است نیز قابل تغییر نبوده و نقش زیادی در رفتار فرزند دارد.

 
 

شباهت فرزندان با پدر و مادر و تاثیر آن در ازدواج، تجارب آسیب زای والدین تا چه حد فرزندان را درگیر خود می کند؟

خوشبختانه بسیاری از افراد در هنگام ازدواج به مرکز مشاوره مراجعه می کنند، به عنوان مثال ازدواج با کسی که والدینش درگیر اعتیاد هستند برای هر شخصی آسان نیست و با نگرانی هایی همراه خواهد بود.

در این شرایط فرد در مورد ازدواج شک و تردید زیادی دارد، در این هنگام مراجعه به روانشناس می تواند در تصمیم گیری به آن ها کمک کند.

در این شرایط شما نمی توانید طرف مقابل را به خاطر رفتار والدینش مورد قضاوت قرار دهید و ضعف و نقایص والدین را برای فرزندان در نظر بگیرید.

بنابراین نمی توان صددرصد گفت فرزندان شبیه والدین شان می شوند. بلکه باید به بررسی سلامت روان فرد مورد نظر بپردازید و به عنوان یک فرد مستقل به او نگاه کنید و ببیند تا چه حد تلاش می کند تا از محیط های آسیب زا دوری کند و شخصیت خودش را مورد بررسی قرار دهید.

زمانی که تصمیم به ازدواج با فردی می گیرید که با مشکلات خانوادگی رو به رو است در این حالت باید نسبت به انتخابتان حساس تر شوید و شباهت فرزندان با پدر و مادر را به دقت بررسی کنید و در نظر داشته باشید که تصمیم شما به ازدواج با این فرد چه عواقبی را به دنبال دارد.

منبع : شباهت فرزندان با پدر و مادر و تاثیر آن در ازدواج

منا آذری...
ما را در سایت منا آذری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : منا monaazari بازدید : 91 تاريخ : يکشنبه 22 خرداد 1401 ساعت: 15:22

 

تحقیقات نشان می دهد که 18.8 درصد از افرادی که در طول زندگی خود فوبیا را تجربه می کنند، به اختلال مصرف مواد نیز مبتلا می شوند. این آمار با وجود ناچیز بودن رابطه فوبیا و مصرف مواد را نشان می دهد.

فوبیا و سوء مصرف مواد گاهی اوقات می توانند با هم اتفاق بیفتند، به خصوص اگر فردی از مواد مخدر یا الکل برای خوددرمانی اضطراب یا درمان فوبیا استفاده کند. فوبیا احساسات ناخوشایندی ایجاد می کند که مواد مخدر یا الکل به طور موقت آن ها را تسکین می دهد.

فوبیا زمانی تشخیص داده می شود که فرد ترس شدیدی از یک مورد یا موقعیتی مانند عنکبوت یا رانندگی داشته باشد. برای تشخیص فوبیا، فرد باید ترسی را نشان دهد که بیش از خطر واقعی مربوط به مورد یا موقعیت است. ترس همچنین باید فراتر از چیزی باشد که یک فرد معمولی تجربه می کند و زندگی او را تحت تاثیر قرار دهد.

به طور مثال فردی که فوبیا ارتفاع را تجربه می کند ممکن است از بسیاری از موقعیت ها دوری کند و بسیاری از موقعیت های تفریحی یا شغلی را به دلیل ترس بیش از اندازه خود از دست دهد. تشخیص فوبیا بهتراست به وسیله روانشناس یا روانپزشک صورت بگیرد.

اثرات سوء مصرف مواد مخدر بر فوبیا

سوء مصرف مواد مخدر می تواند علائم فوبیا را بدتر کند. برخی از داروها، مانند کوکائین و مت آمفتامین، می توانند باعث اضطراب و پارانویا شوند. استفاده از این داروها می تواند ترس و اضطراب مرتبط با منبع فوبیا را افزایش دهد.

مصرف طولانی مدت مواد مخدر و  ترک دارو  نیز می تواند منجر به اضطراب و بدتر شدن فوبیا شود. در حالی که مواد مخدر ممکن است به فرد کمک کند فوبیا را به طور موقت فراموش کند، سوء مصرف مداوم مواد می تواند منجر به اعتیاد شود.

 

بر اساس این تحقیقات، فوبیا و اعتیاد می توانند اختلالات همزمان باشند.

در میان افراد مبتلا به فوبیای خاص، 7 درصد در طول زندگی خود اختلال مصرف الکل را تجربه می کنند و 9 درصد نیز با اختلال مصرف مواد مخدر تشخیص داده می شوند.

سایر فوبیاها و آمار اعتیاد نشان می دهد که میزان شیوع اعتیاد در طول زندگی بالاتر در بین افراد مبتلا به فوبیای مادام العمر است. یک مطالعه  نشان داد که 18.8 درصد از افراد مبتلا به فوبیای مادام العمر نیز در مقطعی از زندگی خود دچار اختلال مصرف مواد مخدر می شوند.

همین مطالعه نشان داد که وقوع همزمان بین فوبیا و اختلالات خاص مصرف مواد مخدر به شرح زیر است:

اختلالات مصرف ماری جوانا:  14.9 درصد

اختلالات مصرف آمفتامین:  4.9 درصد

اختلالات مصرف کوکائین:  4.8 درصد

اختلالات مصرف توهم زا:  3.9 درصد

اختلالات مصرف مواد افیونی:  2.8 درصد

توجه به این نکته ضروری است که این مطالعه رابطه بین اختلالات اضطراب اولیه  و اختلالات مصرف مواد را ارزیابی کرد، به این معنی که افرادی که فوبیایی داشتند که در نتیجه مصرف مواد مخدر ایجاد شده، در مطالعه وارد نشدند.

آیا فوبیا می تواند منجر به اعتیاد به مواد مخدر شود؟

این امکان وجود دارد که افراد مبتلا به فوبیا به مواد مخدر اعتیاد پیدا کنند. برخی تحقیقات  نشان می دهد که افراد مبتلا به اختلالات اضطرابی، مانند فوبیا، ممکن است از داروها برای درمان علائم خود استفاده کنند که می تواند منجر به  اختلال مصرف مواد شود. به عنوان مثال، اگر فردی به طور مکرر از مواد افیونی برای آرام کردن اضطراب فوبیا استفاده کند، ممکن است فرد به این مواد معتاد شود.

همچنین عواملی مانند ژنتیک خطر ابتلا به فوبیا و اعتیاد را افزایش می دهد و احتمال ابتلا به اختلالات مصرف مواد را برای برخی از افراد مبتلا به فوبیا افزایش دهد. کارشناسان گزارش می دهند  که بیشتر افراد قبل از تشخیص اختلال مصرف مواد دچار اختلالات اضطرابی می شوند.

درمان فوبیا و اختلالات مصرف همزمان مواد

درمان فوبیا و اختلالات مصرف مواد که با هم اتفاق می‌افتند مستلزم پرداختن به هر دو تشخیص است. درمان جامع معمولاً شامل دارو درمانی و نوعی درمان ریشه ای است.

داروها باید همیشه با رویکردهای مشاوره مانند درمان شناختی رفتاری ترکیب شوند تا به مسائل روانی اجتماعی مرتبط با اعتیاد و فوبیا رسیدگی شود. علاوه بر این هنگام دارو درمانی باید نکات دیگری نیز رعایت شود، مثلا دارو همیشه باید زیر نظر دکتر مصرف شود و حتی دوز آن باید توسط دکتر تعیین شود. در صورتی که احساس می کنید به دارو درمانی نیازی ندارید با دکتر خود صحبت کنید و برای توقف به مرور دوز آن ها را کم کنید، ترک ناگهانی دارو خود می تواند عوارض شدیدی را به همراه داشته باشد.

منبع : رابطه فوبیا و مصرف مواد| بهترین روش درمان فوبیا

منا آذری...
ما را در سایت منا آذری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : منا monaazari بازدید : 125 تاريخ : يکشنبه 22 خرداد 1401 ساعت: 15:20

 

بر اساس مطالعات روانشناس تلفنی چگونه عزت نفس خود را افزایش دهیم ؟

بر اساس نظر روانشناسان و مشاوران دوران کودکی بسیار مهم است و شخصیت طرف در آن زمان شکل می گیرد مثلا افرادی که مورد سوء استفاده هیجانی، بی توجهی و یا رها شدگی قرار گرفته اند یا ممکن است مورد سوء استفاده جنسی قرار گرفته باشند، عزت نفس آن ها کاهش یافته و عزت نفس خود را از دست می دهند.

داشتن عزت نفس بسیار مهم می باشد و در چند سال اخیر بسیار در مورد عزت نفس مطالب دیده و شنیده ایم اما آن را جدی نگرفته ایم و اتفاقاتی که در کودکی و بزرگسالی پیش آمده باعث شده تا عزت نفس ما کاهش یابد اما ما باید تلاش کنیم برای بالا بردن عزت نفس از آن استفاده کنیم.

برای آرامش روانی داشتن عزت نفس بسیار مهم است پس باید سعی کنیم آن را تقویت کنیم.

عزت نفس بر روی جنبه های زندگی فرد اثر می گذارد و تاثیرات مثبتی دارد که در زیر نمونه های از آن را بیان می کنیم.

  • تغییر نگرش مان نسبت به خود و دیگران
  • نگرش دیگران نسبت به ما
  • انتخاب هایمان در زندگی
  • توانایی مان در نثار عشق و دریافت آن
  • توانایی و تمایل ما برای تغییر چیزهایی که دوست داریم

بر اساس مطالعات روانشناس تلفنی چگونه عزت نفس خود را افزایش دهیم ؟

عزت نفس چیست ؟

عزت نفس یک نوع احساس است که در مورد خودمان داریم و قضاوت کلی می باشد که درباره خودمان انجام می دهیم.

هنگامی که عزت نفس خوب و بالایی داشته باشیم در این صورت خودمان را همان طور که هستیم می پذیریم با همان صفات بد و خوبی که داریم، و شخصیت خودمان را دوست داریم و تایید می کنیم.

با عزت نفس بالا به خودمان احترام می گذاریم، به شخصیت خود توجه کرده و به آن عشق می ورزیم و در این صورت به ما حس ارزشمند بودن و مفید بودن دست می دهد.

افرادی که در کودکی مورد سوء استفاده قرار گرفته اند و از کودکی خود خاطره های بدی دارند از عزت نفس پایینی برخوردار هستند آن ها خودشان را دوست ندارند و به خود توجه نمی کنند و اصلا به خودشان احترام نمی گذارند، آن ها نمی توانند باور کنند که کسی آن ها را واقعا  دوست دارد و یا به آن ها توجه می کند و احترام می گذارد.

بر اساس گفته روانشناسان آن ها خودشان را لایق عشق و احترام نمی دانند و همچنین نمی خواهند که مورد توجه و رفتارهای محبت آمیز قرار بگیرند و اگر کسی آن ها را دوست داشته باشد و به آن ها احترام بگذارد و محبت کند آن ها احساس خشم و ناراحتی می کنند و از آن فرد دوری می کنند.

آن ها ممکن است به سمت کسی کشیده شوند که به آن ها فخر می فروشد و نسبت به فرد بی تفاوت و بی رحم عکس العمل نشان می دهد آن ها بیشتر به این مدل رفتار عادت دارند و خود را سزاوار این نوع برخورد می دانند.

بسیاری از افراد ستند که قصد دارند از طرف مقابلشان سوء استفاده کنند به همین دلیل در ابتدا جذب کسی می شوند که به آنها احترام می گذارد و با محبت و مهربانی صحبت می کند اما هنگامی که او را به دست آورند و مالک آن شخص شدند از او متنفر می شوند.

زیرا آن ها به طور نا خود آگاه متعقد هستند که هر کس در کنار آن ها می خواهد باشد باید ایراد مهمی داشته باشد و به همین دلیل نباید مورد احترام قرار بگیرد چون سزاوار آن نمی باشد.

همچنین چون در کودکی به آن ها توجه نشده و مورد محبت و عشق قرار نگرفته اند نمی توانند علاقه عاشقانه ای را دریافت کنند و این دریافت علاقه برای آن ها دردناک خواهد بود.

بر اساس مطالعات روانشناس تلفنی چگونه عزت نفس خود را افزایش دهیم ؟

بر اساس نظر روانشناسان و مشاوران برای این که زن و مرد عزت نفس خود را افزایش دهند راهکارهایی وجود دارد که برای آن ها بسیار سودمند می باشد در زیر نمونه هایی از آن را ذکر می کنیم.

  1. نباید از خودتان انتقاد کنید و هنگامی که خود را مورد انتقاد قرار می دهید باید توجه داشته باشید که میزان انتقاد شما چقدر می باشد زیرا زمانی که خود را مورد انتقاد قرار می دهید در واقع با خودتان همان گونه ای برخورد می کنید که والدین تان با شما برخورد می کرده اند.

در هنگام انتقاد کردن در شرایطی بدی خودتان را قرار می دهید و به عزت نفس شما صدمه وارد می شود شما باید به حرف هایی که به خودتان می زنید توجه کنید و ببنید در گفت و گوی درونی شما چی می گذرد تا بتوانید آن را کنترل کنید.

اگر فکرهای انتقادانه و یا افکار منفی زیادی از ذهنتان گذشت باید سعی کنید جلوی آن را بگیرید و با آن ها مقابله کنید و افکار مثبت را جایگزین این افکار کنید.

شما باید سعی کنید به جای افکار منفی و انتقاد آمیز از جملات مثبت و امید بخش و با انگیزه استفاده کنید و سعی کنید عبارت های تشویق کننده و زیبا و پرمحتوا استفاده کنید.

  1. باید فکر و تمرکز خود را از اشتباهاتتان دور کنید و ویژگی های مثبت را در نظر بگیرید و به آن ها توجه کنید انتقاد از خود می تواند آسیب های بسیاری برای شما وارد کند و هنگامی که خودتان را مورد تشویق و تحسین قرار ندهید میزان عزت نفس به شدت بیشتری در شما کاهش می یابد.

کاهش اعتماد به نفس به دوران کودکی شما هم مربوط می شود ممکن در آن زمان زیاد مورد انتقاد قرار می گرفته اید و شما رو مورد تعریف و تمجید قرار نمی داده اند و بر روی روحیه شما اثرات منفی گذاشته است و این در مورد بزرگسالی شما نیز صدق می کند.

شما باید تلاش کنید تا تغییراتی در این وضعیت به وجود آورید و با استفاده از صحبت کردن، شیوه های درست و اطمینان بخش، با تایید کردن و تشویق کردن و محبت کردن این وضعیت را معکوس کنید.

شما باید با استفاده از نکات مثبت به انتقاد خود پایان دهید و از تعریف و تحسین استفاده کنید تا حالت متعادل را برای خود ایجاد کنید.

منبع : بر اساس مطالعات روانشناس تلفنی چگونه عزت نفس خود را افزایش دهیم ؟

منا آذری...
ما را در سایت منا آذری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : منا monaazari بازدید : 115 تاريخ : سه شنبه 17 خرداد 1401 ساعت: 16:50

 

بهبودی از تجاوز و آزار جنسی

بهبودی پس از تجاوز جنسی زمان بر است و روند آن دردناک است. اما شما می توانید حس کنترل خود را دوباره به دست آورید، ارزش خود را بازیابی کنید، و یاد بگیرید که خود را درمان کنید.

عواقب تجاوز و آزار جنسی

خشونت جنسی به طرز تکان دهنده ای رایج است. بر اساس گزارش مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری (CDC)، تقریباً از هر ۵ زن در ایالات متحده، ۱ نفر در مقطعی از زندگی خود مورد تجاوز جنسی یا تجاوز جنسی قرار می گیرد و اغلب توسط فردی رخ می دهد که می شناسد و به او اعتماد دارد.

در برخی از کشورهای آسیایی، آفریقایی و خاورمیانه، این رقم حتی بالاتر است. از طرفی تجاوز جنسی به زنان محدود نمی شود. سالانه بسیاری از مردان و پسران قربانی تجاوز و آسیب های جنسی می‌شوند.

صرف نظر از سن یا جنسیت، تأثیر خشونت جنسی بسیار فراتر از همۀ آسیب های فیزیکی است. آسیب ناشی از تجاوز جنسی شخصیت فرد را خرد می‌کند و باعث می شود احساس ترس، شرم و تنهایی پیدا کند یا در کابوس ها، فلاش بک ها و دیگر خاطرات ناخوشایند غرق شود.

دنیا دیگر برای این افراد جای امنی نیست، دیگر به دیگران اعتماد ندارند، حتی گاهی به خودشان هم اعتماد ندارند، خودشان را قضاوت می‌کنند و ارزش خود و حتی عقلشان را زیر سوال می‌برند.

در این شرایط ممکن است خودتان را به خاطر اتفاقی که افتاده سرزنش کنید یا فکر کنید که دیگر مانند قبل نیستید و اهمیت خود را از دست داده اید و ممکن است به PTSD ، اضطراب و افسردگی مبتلا شوید.

باید به یاد داشته باشید که آنچه تجربه می کنید یک واکنش طبیعی به حادثه ای است که تجربه کرده اید. احساس درماندگی، شرم، نقص و سرزنش علائم شما هستند، نه واقعیت. هر قدر هم که دشوار به نظر برسد،

با برخی از نکات و تکنیک ها، می توانید با اتفاقی که افتاده کنار بیایید، احساس امنیت و اعتماد خود را دوباره به دست آورید و یاد بگیرید که چگونه بهبود یابید و به زندگی خود ادامه دهید.

باورهای غلط و حقایق در مورد تجاوز جنسی

آگاهی به باورهای غلط و مضر دربارۀ قربانیان خشونت جنسی می تواند به شما در شروع روند درمان کمک کند.

باورهای غلط و حقایق در مورد تجاوز جنسی

باور غلط:

شما می توانید یک متجاوز را از روی ظاهر یا رفتار او تشخیص دهید.

واقعیت:

هیچ راه مطمئنی برای شناسایی متجاوز وجود ندارد. بسیاری از آن ها کاملاً عادی، دوستانه، جذاب و غیر تهدید کننده به نظر می رسند.

باور غلط:

شما زیاد هم بدتان نیامده وگرنه مقابله می‌کردید.

واقعیت:

شوکه و منجمد شدن در هنگام تجاوز جنسی، بسیار رایج است. مغز و بدن شما شوکه و خاموش می شود و هر گونه حرکت، صحبت یا حتی فکر کردن را دشوار می کند.

باور غلط:

قربانیانی که مورد تجاوز قرار می‌گیرند با نوع لباس پوشیدن یا رفتارشان به دیگران سیگنال می‌دهند که دنبال رابطه هستند.

واقعیت:

تجاوز جنسی جرم فرصت طلبان است. مطالعات نشان می‌دهد که متجاوزان قربانیان را بر اساس آسیب‌پذیری‌شان انتخاب می‌کنند، نه بر اساس جذابیت ظاهری یا خودنمایی آن ها.

باور غلط:

تجاوز جنسی اغلب یک سوء تفاهم است.

واقعیت:

متجاوزان اغلب با ادعای این که حمله یک اشتباه حاصل از مستی یا سوء ارتباط بوده از خود دفاع می کنند. اما تحقیقات نشان می دهد که اکثر قریب به اتفاق متجاوزان، در این جرم سابقه دارند و بارها آن را تکرار کرده اند. این مردان افراد آسیب پذیر را هدف قرار می دهند و اغلب از الکل استفاده می کنند تا به آن ها تجاوز کنند.

باور غلط:

اگر قبلاً با آن شخص رابطه جنسی داشته اید، تجاوز جنسی نیست.

واقعیت:

فقط به این دلیل که قبلاً به رابطه جنسی با کسی رضایت داده اید، او مالکیت دائمی بر بدن شما ندارد. اگر همسر، دوست پسر یا معشوق، شما را بر خلاف میلتان مجبور به رابطۀ جنسی کند، تجاوز است.

مرحله ۱: بهبودی از تجاوز یا آسیب جنسی

در مورد آنچه برای شما اتفاق افتاده است صحبت کنید

اعتراف به اینکه مورد تجاوز جنسی قرار گرفته اید فوق العاده دشوار است. باعث می‌شود که دیگران به شما انگ بزنند یا احساس کنید ناپاک یا ضعیف هستید، همچنین ممکن است از واکنش دیگران بترسید.

آیا آن ها شما را قضاوت خواهند کرد؟ جور دیگری به شما نگاه می‌کنند؟ از این رو شاید ترجیح دهید که موضوع را کم اهمیت جلوه دهید یا آنچه را اتفاق افتاده مخفی کنید. اما اگر حرف نزنید، از کمک به خود باز می‌مانید و قربانی بودن خود را تقویت می کنید.

با کسی که به او اعتماد دارید ارتباط برقرار کنید.

معمولاً گمان می‌برید که اگر در مورد تجاوز جنسی خود صحبت نکنید، واقعیت آن اتفاق از بین می‌رود. اما وقتی از حقیقت دوری کنید نمی توانید درمان شوید و پنهان کردن فقط به احساس شرم می افزاید. هر چقدر هم که بازگو کردن ترسناک باشد، شما را رها می کند.

با این حال، مهم است که افرادی را که به آن ها می گویید، با دقت انتخاب کنید. بهترین گزینه کسی است که حامی، همدل و صبور باشد. اگر کسی را ندارید که به او اعتماد کنید، با یک درمانگر صحبت کنید یا با شماره‌های مشاوره تلفنی تماس بگیرید و به صورت ناشناس موضوع را عنوان کنید.

احساس درماندگی و انزوای خود را به چالش بکشید.

تجاوز باعث می شود شما احساس ناتوانی و آسیب پذیری کنید. باید به خود یادآوری کنید که نقاط قوت و مهارت های مقابله ای می تواند شما را در زمان های سخت کمک کند.

یکی از بهترین راه‌ها برای بازیابی حس قدرت، کمک به دیگران است: خدمات داوطلبانه انجام دهید، خون اهدا کنید، به دوست نیازمندتان یا خیریه مورد علاقۀ خود کمک کنید.

پیوستن به گروه حمایتی بازماندگان تجاوز یا سوء استفاده جنسی

گروه های حمایتی می توانند به شما کمک کنند که کمتر احساس تنهایی و انزوا کنید. آن ها همچنین اطلاعات ارزشمندی در مورد نحوه مقابله با علائم و تلاش برای بهبودی ارائه می دهند. اگر نمی توانید یک گروه پشتیبانی در منطقه خود پیدا کنید، به دنبال گروه آنلاین باشید.

مرحله ۲:با احساس گناه و شرم کنار بیایید

حتی اگر از نگاه عقلانی مطمئن باشید که مقصر تجاوز یا حملۀ جنسی نیستید، ممکن است همچنان با احساس گناه یا شرم دست و پنجه نرم کنید. این احساسات می توانند بلافاصله پس از حمله یا سال ها بعد ایجاد شوند. اما با اذعان به حقیقت آنچه اتفاق افتاده است، پذیرفتن کامل اینکه مسئولیتی بر عهده شما نیست آسان تر خواهد بود.

بعد اتفاق، خیلی راحت می توان فکر کرد که چه کاری می‌توانستید انجام دهید که نکردید یا چه کارهایی که نباید انجام می‌دادید را انجام دادید، اما وقتی در وسط حمله قرار می گیرید، مغز و بدن شما در شوک قرار می گیرد نمی توانید واضح فکر کنید.

بسیاری از افراد می گویند که در لحظه تجاوز احساس «یخ زدگی» پیدا کرده اند. خودتان را به خاطر این واکنش طبیعی قضاوت نکنید. شما در شرایط سخت بهترین کار را انجام دادید: اگر می توانستی جلوی حمله را بگیری، این کار را می کردی.

بهبودی از تجاوز و آزار جنسی

به کسی که «نباید» اعتماد کردی

یکی از سخت‌ترین کارها برای تحلیل واقعۀ تجاوز این است که چرا به آن فرد اعتماد کرده بودید. طبیعی است که شروع به زیر سوال بردن خود کنید و به این فکر کنید که چرا متوجه علائم هشدار دهنده نشدید. در این مواقع فقط به یاد داشته باشید که متجاوز تنها مقصرِ اتفاق است.

خودتان را به خاطر این که فکر کردید متهاجم یک انسان شایسته است، سرزنش نکنید. کسی که باید احساس گناه و شرم کند متجاوز است، نه شما.

مست بودی یا به اندازه کافی محتاط نبودی

صرف نظر از شرایط، تنها کسی که مسئولیت حمله را بر عهده دارد، عامل آن است. شما آن را نخواستید و سزاوار اتفاقی که برایت افتاده نبوده اید. مسئولیت را در جای درست آن قرار دهید، یعنی بر دوش متجاوز.

مرحله ۳:برای خاطرات ناراحت کننده آماده شوید

هنگامی که شما از موضوع استرس زا عبور می کنید، بدن شما به طور موقت به حالت «جنگ یا گریز» یا هوشیاری زیاد می رود. وقتی تهدید از بین رفت، بدن شما آرام می شود. اما تجربیات آسیب زا مانند تجاوز جنسی باعث می شود سیستم عصبی شما در حالت هوشیاری بالا «قفل» شود،

در این حالت به کوچکترین محرک ها حساس می شوید. این موضوع برای بسیاری از بازماندگان تجاوز جنسی پیش می آید.

کابوس ها و یادآوری های ناگهانی در چند ماه اول پس از حمله  بین قربانیان تجاوز بسیار شایع است، اگر سیستم عصبی شما در درازمدت «قفل» باقی بماند، دچار اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) می شوید.

برای کاهش استرس ناشی از خاطرات ناراحت کننده:

سعی کنید محرک ها را پیش بینی کنید و برای آن آماده شوید.

محرک های رایج شامل سالگردهای اتفاق، افراد یا مکان های مرتبط با تجاوز جنسی و برخی از مناظر، صداها یا بوهاست. اگر از محرک هایی که ممکن است باعث واکنش ناراحت کننده شوند آگاه باشید، در موقعیت بهتری برای درک آنچه اتفاق می افتد خواهید بود و اقداماتی برای آرام شدن انجام می دهید.

به سیگنال های خطر بدن خود توجه کنید.

زمانی که احساس استرس و ناامنی می کنید، بدن و احساسات شما سرنخ هایی به شما می دهد. این سرنخ ها شامل احساس تنش، حبس نفس، افکار شتابناک، تنگی نفس، گرگرفتگی، سرگیجه و حالت تهوع می باشد.

برای آرام کردن خود اقدامات فوری انجام دهید.

هنگامی که متوجه هر یک از علائم بالا شدید، مهم است که به سرعت اقدام کنید و تا قبل از اینکه از کنترل خارج شوید، خود را آرام کنید. یکی از سریع‌ترین و مؤثرترین راه‌ها برای فرونشاندن اضطراب و کاهش وحشت، کاهش سرعت تنفس است.

با این تمرین تنفسی ساده وحشت خود را کاهش دهید

با پشت صاف در حالت راحت بنشینید یا بایستید. یک دست را روی سینه و دست دیگر را روی شکم خود قرار دهید.

آهسته از طریق بینی خود نفس بکشید و تا چهار شماره آن را نگه دارید. دست روی شکم شما باید بالا بیاید. دست روی سینه شما باید حرکت اندکی کند.

با هشت شماره بازدم را از دهان خود خارج کنید. عضلات شکم خود را منقبض کنید و تا جایی که می توانید هوا را خارج کنید.

دست روی شکم شما باید هنگام بازدم به سمت داخل حرکت کند، اما دست دیگر شما باید حرکت اندکی کند.

دوباره نفس بکشید، چرخه را تکرار کنید و این کار را ادامه دهید تا زمانی که احساس آرامش و تمرکز داشته باشید

.

نکاتی برای مقابله با خاطرات

همیشه نمی توان از خاطرات جلوگیری کرد. اما اگر متوجه شدید که ارتباط خود را با زمان حال از دست داده اید و احساس کردید که تجاوز جنسی دوباره تکرار می شود، اقداماتی وجود دارد که می توانید انجام دهید.

بپذیرید و به خود اطمینان دهید که این یک خاطره است، نه واقعیت.

با خودتان تکرار کنید رویداد آسیب زا تمام شده و تو نجات پیدا کردی. در این لحظات مرور سناریوی سادۀ ماجرا می تواند کمک کند: «من احساس [هراس، ترس، غرق شدن، و غیره] دارم، زیرا دارم آزار /تجاوز جنسی را به یاد می آورم، اما وقتی به اطراف نگاه می کنم می بینم که تجاوز در حال حاضر اتفاق نمی افتد و من واقعاً در خطر نیستم.»

خود را به زمان حال بیاورید

تکنیک های زمینه سازی می تواند به شما کمک کند توجه خود را از خاطرات دور کرده و به محیط فعلی خود برگردید. برای مثال، سعی کنید به بازوهای خود ضربه بزنید،

چیزی را لمس کنید یا محیط واقعی خود و آنچه را که هنگام نگاه کردن به اطراف می بینید توصیف کنید: مکانی را که در آن هستید، تاریخِ روز و سه چیز را که هنگام نگاه کردن به اطراف می بینید نام ببرید.

مرحله ۴: دوباره به بدن و احساسات خود متصل شوید

از آنجایی که سیستم عصبی شما پس از تجاوز در یک حالت حساس قرار می‌گیرد، سعی می‌کنید از هرگونه ارتباط با حادثه اجتناب کنید. اما شما نمی توانید به طور گزینشی احساسات خود را غیرفعال کنید.

وقتی احساسات ناخوشایند را خاموش می کنید، خودآگاهی و ظرفیت شادی خود را نیز خاموش می کنید. در نتیجه شما هم با عواطف و هم جسمتان قطع ارتباط می‌کنید. به عبارت دیگر زنده اید اما زندگی نمی‌کنید.

نشانه هایی که از آن ها دوری می کنید و به روش های غیر ناسالمی بی حس می شوید:

  • احساس بی‌حسی فیزیکی کرده و مانند گذشته بدن خود را احساس نمی کنید (حتی در تشخیص بین لذت و درد مشکل دارید).
  • احساس جدایی از بدن یا محیط اطراف خود ( احساس می‌کنید به جای بودن در بدن خود یا محیط، فقط مراقب بدن خود یا موقعیتی هستید که در آن قرار دارید).
  • مشکل در تمرکز و به خاطر سپردن چیزها
  • استفاده از محرک ها، انجام فعالیت های پرخطر یا ایجاد درد فیزیکی برای احساس سرزندگی و مقابله با احساس پوچی درونی.
  • مصرف اجباری مواد مخدر یا الکل.
  • فرار از طریق خیال پردازی، رویاپردازی یا تماشای بیش از حد تلویزیون، انجام بازی های ویدیویی و غیره.
  • احساس جدایی از دنیا، افراد زندگی‌تان و فعالیت هایی که قبلاً از آنها لذت می بردید.

برای بهبودی پس از تجاوز جنسی، باید دوباره با بدن و احساسات خود ارتباط برقرار کنید

تجاوز جنسی، از بسیاری جهات، بدن تان را به دشمن شما تبدیل می کند، چیزی که باطل و آلوده شده است؛ از آن متنفرید یا می‌خواهید نادیده اش بگیرید. مواجهه با احساسات شدید مرتبط با حمله نیز ترسناک است.

اما اگرچه فرآیند اتصال مجدد به نظر خطرناک می‌رسد، اما در واقع خطرناک نیست. احساسات اگرچه قدرتمند هستند اما واقعیت ندارند. آن ها به شما صدمه نزده و شما را دیوانه نمی کنند. خطر واقعی برای سلامت جسمی و روانی شما ناشی از دوری از آن هاست.

هنگامی که دوباره با بدن و احساسات خود در تماس باشید، احساس امنیت، اعتماد به نفس و قدرت بیشتری خواهید داشت. از طریق تکنیک های زیر می توانید به این امر دست یابید.

منبع : بهبودی از تجاوز و آزار جنسی

منا آذری...
ما را در سایت منا آذری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : منا monaazari بازدید : 89 تاريخ : سه شنبه 10 خرداد 1401 ساعت: 21:01

 

برانگیختگی جنسی در زنان و مردان

یکی از مراحلی که در چرخه پاسخ جنسی انسان وجود دارد، برانگیختگی جنسی می باشد. در این مرحله فرد بعد از آن که میل جنسی پیدا کرد برای عمل جنسی آماده می شود.

برانگیختگی جنسی با تحریک جنسی آغاز می شود و با تغییرات فیزیولوژیکی خود را نشان می دهد، این تغییرات رابطه جنسی را آسان تر می کنند. برانگیختگی جنسی در زنان و مردان ویژگی های متفاوتی دارد؛ در مردان منجر به نعوظ آلت تناسلی و در زنان تغییراتی در سایز کلیتوریس، خیس شدن واژن و برجسته شدن نوک سینه روی می افتد.

در صورتی که تحریک و عمل جنسی ادامه داشته باشد باعث می شود برانگیختگی به اوج برسد و میزان لذت در فرد افزایش یابد در این حالت زمانی که شخص به اوج لذت رسد ارگاسم را تجربه خواهد کرد.

در این مقاله به بررسی برانگیختگی جنسی در زنان و مردان و اختلالاتی که در مرحله برانگیختگی ممکن است ایجاد شود می پردازیم. هم چنین در این شرایط می توانید از مشاور جنسی کمک بگیرید تا اطلاعات لازم را در اختیارتان قرار دهند و شما را راهنمایی نمایند.

تحریک جنسی؛ پیش زمینه برانگیختگی جنسی در زنان و مردان

زمانی که زنان و مردان تحریک جنسی می شوند در آن ها برانگیختگی جنسی اتفاق می افتد. عوامل تحریک جنسی می تواند به صورت فیزیکی و ذهنی باشد. به طوری که ممکن است شخص با دیدن یک شخص یا جنبه هایی از آن شخص مورد تحریک قرار گیرد یا حتی توسط یک سوژه غیر انسانی تحریک شود.

هم چنین فرد توسط تخیلات و فانتزی های جنسی وارد مرحله برانگیختگی جنسی می شود، تحریک خوشایند نقاط حساس بدن در معاشقه جنسی باعث برانگیختگی جنسی می شود. به طور کلی نقش تحریک در برانگیختگی جنسی از اهمیت بسیاری برخوردار است و منجر به رابطه لذت بخشی می شود.

برانگیختگی جنسی در زنان و مردان چه تفاوت هایی دارد؟

مردان باید سعی کنند بدن زنان را به خوبی بشناسند تا بتوانند زنان را به اوج لذت جنسی رسانده و لذت ببرند. به طور معمول در زنان مرحله برانگیختگی و میل جنسی با هم در آمیخته می شود و متمایز کردن آن بسیار سخت و دشوار می باشد.

به طوری که زنان برای برانگیختگی جنسی به زمان بیشتری نیاز دارند و معاشقه باید حدود ۱۵ تا ۳۰ دقیقه طول بکشد.

مردان باید آگاهی لازم در مورد این مسائل داشته باشند و وقت بیشتری را صرف عشق بازی و نوازش همسرشان کنند تا آمادگی کافی برای رابطه جنسی در آن ها ایجاد شود.

مراحل و نشانه های برانگیختگی زنان به موارد بسیاری بستگی دارد و از همه مهم تر فضای عاطفی می باشد زیرا آن ها تمایل به رابطه جنسی با کسی دارند که به او علاقه مندند و از نظر عاطفی، عشق و محبت دریافت می کنند.

برانگیختگی جنسی در مردان به میل عاطفی بستگی ندارد، البته این موضوعی قطعی و صددرصد نمی باشد. برخی از عوامل روانشناسی، در برانگیختگی زنان و مردان هستند که در زنان نقش بسیار مهمی ایفا می کنند اما در مردان نقش آن ها تقریبا پیچیده و نامشخص است اما نمی توان گفت نقشی ندارد، این موضوعات عبارت اند از:

  • انگیزه های جنسی
  • نقش جنسی درک شده
  • نگرش های جنسی

برانگیختگی جنسی منجر به واکنش های جنسی می شود و این تجربه خوشایند احساس خوبی در زنان ایجاد می کند به طوری که ممکن است شروع کننده رابطه بعدی باشند. افکار جنسی در زنان نقش بسیار مهمی دارد و در برانگیختگی جنسی زنان موثر هستند اما مردان بیشتر بر روی محرک های دیداری عکس العمل نشان می دهند.

 
 

اختلالات

در زنان اختلال برانگیختگی جنسی بیشتر از مردان وجود دارد و تفکیک این دو مورد از هم دشوار می باشد به همین دلیل هر دو را با هم در نظر می گیریم. اختلال جنسی در زنان باعث کاهش میل جنسی می شود و در صورتی که برانگیختگی جنسی کم شود با علائم و نشانه های زیر نشان داده خواهد شد.

  1. به مرور علاقه فرد به رابطه جنسی کاهش می یابد و یا فعالیت جنسی او نسبت به قبل کاهش می یابد.
  2. فانتزی ها و افکار جنسی کاهش می یابد.
  3. فرد با بی میلی جنسی رو برو می شود، پیش قدم رابطه جنسی نمی شوند و حتی زمانی که شریک جنسی اش پیش قدم می شود ممکن است واکنش مثبتی نشان ندهد و بهانه های مختلف بیاورد.
  4. تعاملات جنسی برای او هیجان و لذتی به همراه ندارد.
  5. تحریک جنسی تاثیری بر او ندارد و علاقه ای به برقراری رابطه جنسی ندارد.
  6. در هنگام فعالیت جنسی، احساسات بدنی در اندام های جنسی کم می شود.

اختلال جنسی در مردان به صورت اختلال نعوظ ایجاد می گردد به طوری که فردی که به اختلال نعوظ دچار شده است به دشواری می تواند به نعوظ برسد و یا تا آخر فعالیت جنسی، نعوظش را ادامه دهد، هم چنین ممکن است نعوظش برای برقراری رابطه جنسی، استحکام لازم را نداشته باشد.

 

علل اختلالات برانگیختگی جنسی

درباره اختلالات برانگیختگی در زنان علل متفاوتی وجود دارد که می توان به بیماری های جسمی و روانی اشاره نمود که در زیر نمونه هایی از آن را بیان می کنیم:

  • بیماری های پزشکی پس زمینه ای از جمله دیابت و فشار خون
  • افسردگی در زنان
  • احساس خشم و عصبانیت
  • وسواس

هم چنین گاهی مصرف برخی از داروها باعث می شود تا به طور مستقیم بر روی برانگیختگی فرد اثر بگذارد و اختلالاتی را ایجاد کند، به طور مثال داروهای فشار خون، داروهای افراد مبتلا به سرطان، داروهایی که برای کاهش اضطراب و استرس استفاده می شود، می تواند در رابطه جنسی افراد اختلال ایجاد کند.

گاهی علت اختلالات برانگیختگی جنسی در زنان، رفتار مردان می باشد، در صورتی که مردان آگاهی لازم در مورد زنان نداشته باشند و با نقاط حساس بدن زنان آشنا نباشند ممکن است در زمان معاشقه، وقت کافی برای پیش نوازی زنان نگذارند و همین امر مشکلاتی را در رابطه جنسی ایجاد می کند.

اگر زنان و مردان آموزش سکس را به درستی و مناسب دریافت نکنند ممکن است با عوامل برانگیختگی جنسی رو به رو شوند. متاسفانه مراکز آموزشی به علت های مختلف کم تر به مسائل جنسی توجه می کنند به همین علت مردم به سراغ منابع غیرعلمی و نادرست می روند تا آگاهی خودشان را افزایش دهند و گاهی اوقات این اطلاعات مشکلات جنسی را بیشتر می کند.

منبع : برانگیختگی جنسی در زنان و مردان

منا آذری...
ما را در سایت منا آذری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : منا monaazari بازدید : 124 تاريخ : سه شنبه 10 خرداد 1401 ساعت: 20:43

 

روش هایی مفید و موثر برای کنترل خشم

خشم یک احساس کاملا طبیعی و نرمال است که به خودی خود مثبت است، زیرا به شما کمک می کند که از خود در برابر خطرات احتمالی محافظت کنید. این احساس زمان و مکان خاصی ندارد و ممکن است در هر زمانی به سراغ شما بیاید احساس خشم در مواقعی خطرناک و بحران آفرین می شود که منجر به پرخاشگری، درگیری و دعوا شود.

در واقع کنترل خشم شما را یاری می کند که کاری نکنید که بعدا از انجام آن احساس پشیمانی کنید. پیش از این که احساس خشم و عصبانیت بر شما چیره شود می توانید از استراتژی های خاصی برای کنترل آن استفاده کنید. در ادامه به معرفی این استراتژی ها خواهیم پرداخت.

چگونه باید بر خشم خود کنترل داشته باشیم؟

شمارش معکوس:

شمردن به صورت معکوس از ۱ تا ۱۰ به شما کمک می کند تا بیشتر بتوانید شرایط را بازیابی کنید. اگر احساس می کنید به معنای واقعی عصبانی هستید و از شدت عصبانیت مثل یک توپ در حال انفجار هستید بهتر است از ۱ تا ۱۰ شروع به شمارش معکوس کنید.

وقتی شروع به شمردن می کنید تپش قلب شما به حالت عادی و نرمال خود بر می گردد و احساس عصبانیت شما فروکش می کند.

تنفس آگاهانه:

در فرآیند عصبانیت به صورت ناخودآگاه تنفس شما تند تند و کم عمق می شود. اگر سعی کنید نفس های شمرده شمرده و طولانی بکشید به مرور احساس آرامش پیدا خواهید کرد.

سعی کنید هوا را از بینی های خود به داخل بکشید، اندکی مکث کنید و سپس بازدم را از دهان خود انجام دهید. انجام این تمرین به فروکش کردن حس عصبانیت شما کمک شایانی خواهد کرد.

پرت کردن حواس با فعالیت:

فعالیت های بدنی می توانند از عصبانیت شما تا حدود زیادی بکاهند. دوچرخه سواری، پیاده روی و انجام فعالیت هایی از این قبیل موجب می شود مقدار خون بیشتری به بدن شما پمپاژ شود و احساس عصبانیت و گرفتگی روانی خود را از دست بدهید.

تکرار جملات و تلقین:

برای این منظور لازم است به دنبال عبارت یا جمله ای باشید که به شما کمک کند در مواقع عصبانیت آرام شوید.

وقتی احساس عصبانیت و ناراحتی پیدا کردید این جمله ها را تکرار کنید و به معنای آن ها فکر کنید. این جمله ها می توانند ( همه چیز به روال عادی برخواهد گشت )، ( من آرام و خوشحال هستم ) و ( هیچ چیز و هیچ کسی نمی تواند آرامش مرا بهم بریزد ) باشد.

فرار ذهنی:

چگونه باید بر خشم خود کنترل داشته باشیم؟ شما می توانید به یک کنج آرام و دنج بروید و چشمان خود را ببندید و خود را در یک صحنه آرامش بخش تصور کنید. برای این که در این تصویر خیالی غرق شوید بهتر است به جزئیات این صحنه بیش تر تمرکز کنید. تصور رنگ و شفافیت آب رودخانه، ارتفاع کوه ها، تعداد و صدای جیر جیرک ها و … می توانند این جزئیات را تشکیل دهند.

گوش دادن به موسیقی:

اجازه دهید موسیقی مورد علاقه شما به شما احساس آرامش را القا کند. استفاده از هندزفری و یا حتی رانندگی با صدای ضبطی که موسیقی مورد علاقه تان را پخش می کند می تواند شما را از احساس بد و منفی که دارید دور کند.

چند لحظه سکوت :

وقتی به شدت از شرایط موجود عصبانی هستیم و نمی دانیم چگونه باید بر خشم خود کنترل داشته باشیم؟ حتما وسوسه می شویم که هر چیزی به ذهنمان می رسد را به زبان بیاوریم و حسابی خودتان را خالی کنیم اما در لحظه نمی دانیم که این کار به جای این که به نفع ما باشد به ضرر ما خواهد بود.

چرا که ممکن است حرف هایی به زبان بیاورید که بعد ها از به یاد آوردن آن ها شرمنده شوید و نتوانید شرایط را به حالت قبلی برگردانید.

در این مواقع بهتر است تصور کنید لب هایتان با چسب بسته شده است. سکوت کردن به شما این فرصت را دهد که نسبت به هر حرفی از پیش تفکر کنید.

وقت بگذران:

بهتر است به وجود خودتان کمی استراحت بدهید. سعی کنید از جمع به دور باشید تا بتوانید اتفاقات اخیر در ذهن خود مرور و ارزیابی کنید و احساسات خود را به حالت نرمال و خنثی برگردانید ممکن است این احساس به قدری برای شما آرامش بخش باشد که تمایل داشته باشید هر روز آن را در برنامه خود بگنجانید.

برای کاری اقدام کنید:

عصبانیت در واقع مقدار زیادی انرژی ذخیره شده در شماست که تمایل دارد به بدترین شکل مثل یک دعوای لفظی مفصل یا درگیری و ضرب و شتم تخلیه شود اما قبل از وقوع چنین مواردی بهتر است تصمیم بگیرید انرژی خود را برای یک اقدام مثبت خرج کنید.

جمع کردن زباله های رها شده در طبیعت و خرید کردن برای افراد نیازمند دو نمونه از اقدامات سازنده در جهت رفع عصبانیت می باشند.

چگونه باید بر خشم خود کنترل داشته باشیم؟

نوشتن روزانه:

بعضی چیزها را نمی توان گفت و ابراز کرد. این احساسات را بهتر است بنویسید و احساسات خود را روی کاغذ منتقل کنید. نوشتن احساسات و روی کاغذ آوردن آن ها می تواند به شما کمک کند تا آرامش خود را دوباره به دست آورید.

پیدا کردن راه حل های فوری:

شاید از این موضوع عصبانی باشید که چرا فرزندتان قبل از این که اتاقش را مرتب کند با دوستانش به سینما رفته. در چنین مواقعی بهتر است در اتاقتان را ببندید. دور شدن از منبع عصبانیت باعث می شود راحت تر فکر کنید و نسبت به امور تصمیم گیری کنید.

تکرار پاسخ :

اگر آن چه بعدا قرار است بگویید را بارها با خود تمرین و تکرار کنید می توانید از بروز یک مشکل جدی جلوگیری کنید. این کار در واقع به شما فرصت می دهد تا چندین و چند راه حل پیدا کنید و در مواقعی که مشکلی بروز می دهد مستاصل و درمانده نباشید.

علامت توقف را برای خود بازیابی و تصویر سازی کنید:

تصور کردن یک نماد جهانی برای فروکش کردن عصبانیت به شما کمک می کند تا آرامش از دست رفته خود را به دست آورید. این نماد در واقع به این معناست که بهتر است چند لحظه همه چیز را متوقف کنید و فقط و فقط به همه چیز فکر کنید و عواقبشان را بسنجید.

تغییر روال:

اگر از روال تکراری امور خسته شده اید بهتر است آن ها را تغییر دهید تا کمتر دچار عصبانیت شوید. به عنوان مثال اگر از راندمان کاری آهسته خود عصبانی می شوید بهتر است ترتیبی صورت دهید تا با نوشیدن یک فنجان قهوه و سرگرمی های مهیج انرژی و راندمان کاری خود را دو چندان کنید.

صحبت کردن با یک دوست صمیمی:

در بحران ها و حوادث دوستان خوب از مواردی هستند که می توانند تا حدود زیادی شرایط را برای شما راحت تر کنند. دوست شما احتمالا با عصبانیت و تنش به قضیه نگاه نمی کند و سعی دارد عصبانیت و استرس شما را نیز از بین ببرد و به شما کمک کند تا بهتر تصمیم گیری کنید

منبع : روش های اعجاز آور کنترل خشم

منا آذری...
ما را در سایت منا آذری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : منا monaazari بازدید : 169 تاريخ : جمعه 6 خرداد 1401 ساعت: 13:13

بی اشتهایی عصبی

آیا درگیر بی اشتهایی عصبی هستید؟ در این مقاله علائم هشدار دهنده، علائم، و علل و همچنین نحوه دریافت کمک بررسی می شود و تمام نکات مورد نیاز در مورد بی اشتهایی عصبی ارائه می شود.

بی اشتهایی عصبی چیست؟

امروزه بسیاری از ما نگران اضافه وزن هستیم، از ظاهر خود ناراضی می باشیم یا دوست داریم چیزی در ما تغییر کند. اما اگر لاغری عادات غذایی، افکار و زندگی شما را تحت تاثیر قرار دهد احتمالا به اختلال بی اشتهایی عصبی مبتلا می باشید.

بی اشتهایی باعث کاهش وزن ناسالم منجر می شود که در برخی از شرایط بسیار خطرناک است. در واقع، میل به کاهش وزن برای فرد از هرچیزی مهم تراست، حتی ممکن است فرد دیگر خود را آن طور که هست نبیند.

بی اشتهایی عصبی بیشتر در بین دختران نوجوان شایع است اما می تواند زنان و مردان را در هر سنی تحت تاثیر قرار دهد و با نگرانی از افزایش وزن تمام جنبه های زندگی آن ها را تحت تاثیر قرار دهد.

ممکن است سعی کنید با گرسنگی دادن به خود، ورزش بیش از حد، یا استفاده از ملین ها، استفراغ یا روش های دیگر وزن خود را کاهش دهید.

احتمالا بیش تر روز را به رژیم غذایی، غذا و بدن خود فکر می کنید اما زمان کمی برای دوستان، خانواده و سایر فعالیت‌هایی که قبلاً از آن لذت می‌بردید، می گذارید. مهم نیست که چقدر وزن کم کنید همیشه به دنبال کاهش وزن بیش تر می باشید.

نوع شدید بی اشتهایی عصبی زمانی است که کاهش وزن با محدود کردن کالری (پیروی از رژیم های غذایی شدید و ورزش بیش از حد) حاصل شود.

پاکسازی بی اشتهایی زمانی است که فرد سعی می کند با استفراغ یا استفاده از ملین ها و مواد ادرارآور (دیورتیک ها) وزن خود را پایین نگه دارد.

ترس شدید از افزایش وزن یا انزجار از ظاهر بدن، می تواند خوردن و وعده های غذایی را بسیار استرس زا کند.  با این حال، غذا و آنچه می توانید بخورید و نمی توانید بخورید، عملاً تمام چیزی است که به آن فکر می کنید. مهم نیست که چقدر در این افکار غرق شده اید هنوز هم راه نجات وجود دارد.

با درمان، خودیاری و حمایت اطرافیان، می‌توانید این بی‌اشتهایی خودویرانگر را بشکنید، بدن خود را بپذیرید و سلامت و اعتماد به نفس خود را بازیابید.

تست بی اشتهایی عصبی

به سوالات زیر پاسخ دهید، پاسخ های مثبت نشان دهنده ابتلا شما به بی اشتهایی عصبی می باشد.

  • آیا اغلب مواقع بی اشتها هستید؟
  • آیا با وجود اینکه مردم به شما می گویند چاق نیستید احساس می کنید چاق هستید؟
  • آیا از افزایش وزن می ترسید؟
  • آیا در مورد میزان غذا خوردن خود دروغ می گویید یا عادات غذایی خود را از دیگران پنهان می کنید؟
  • آیا دوستان یا خانواده شما نگران کاهش وزن، عادات غذایی یا ظاهر شما هستند؟
  • آیا زمانی که احساس ناراحتی یا ناراحتی می کنید رژیم می گیرید، ورزش اجباری می کنید، یا پاکسازی می کنید؟
  • آیا وقتی بدون غذا، ورزش بیش از حد می کنید احساس قدرت یا کنترل می‌کنید؟
  • آیا ارزش خود را بر اساس وزن یا اندازه بدن خود قرار می دهید؟
  • آیا دوست ندارید تصویر خود را در آینه نگاه کنید زیرا احساس بدی به شما می دهد؟
  • آیا بیش تر روز به وعده های غذایی فکر می کنید؟

علائم و نشانه های بی اشتهایی

در حالی که افراد مبتلا به بی اشتهایی اغلب عادات مختلفی از خود نشان می دهند اما در بیش تر مواقع این عادات را مخفی می کنند. این امر باعث می شود که افراد خانواده و اطرافیان به سختی این بیماری را تشخیص دهند.

ممکن است فرد در مراحل ابتدایی مشکل خود را انکار کند یا آن را طبیعی بداند اما به مرور خانواده متوجه می شوند که فرد در چه شرایط خطرناکی قرار دارد. اگر احساس می کنید که غذا خوردن کنترل شما را به دست گرفته است باید هرچه سریع تر به مشاور مراجعه کنید.

علائم رفتاری بی اشتهایی عصبی

علائم زیر از نشانه های رفتاری بی اشتهایی عصبی می باشند که به شما کمک می کنند در تشخیص بیماری خود بهتر عمل کنید:

  • رژیم غذایی با وجود لاغری
  • فقط خوردن برخی از غذاهای کم کالری
  • ممنوعیت شدید غذاهایی شامل کربوهیدرات ها و چربی ها.
  • وسواس در مورد کالری
  • خواندن برچسب مواد غذایی
  • داشتن دفترچه خاطرات غذایی
  • خواندن بیش از اندازه کتاب‌های رژیم غذایی
  • تظاهر به خوردن یا دروغ گفتن در مورد غذا خوردن
  • مخفی کردن، بازی کردن یا دور انداختن غذا برای اجتناب از خوردن
  • بهانه آوردن برای ترک وعده های غذایی (“من ناهار زیادی خوردم” یا “معده ام درد می کند”)
  • مدام به غذا فکر می کند.
  • آشپزی برای دیگران
  • خواندن مجلات غذایی، یا تهیه برنامه غذایی در حالی که غذای بسیار کمی می خورد.
  • آداب غذا خوردن عجیب
  • امتناع از غذا خوردن در کنار دیگران یا در مکان های عمومی
  • غذا خوردن به روش‌های سخت و تشریفاتی

علائم ظاهر و تصویر بدن در بی اشتهایی عصبی

علائم زیر از نشانه های ظاهری در بی اشتهایی عصبی می باشند که به شما کمک می کنند در تشخیص بیماری خود بهتر عمل کنید:

  • کاهش وزن چشمگیر، سریع و شدید بدون هیچ دلیل پزشکی
  • احساس چاق شدن با وجود کمبود وزن
  • ممکن است به طور کلی اضافه وزن داشته یا در مکان‌های خاصی مانند شکم، باسن یا ران‌ احساس « چاقی» کند.
  • وسواس روی ظاهر و وزن بدن.
  • وزن کشی های مکرر و نگرانی در مورد نوسانات کوچک وزن
  • انتقاد شدید از ظاهر
  • زمان زیادی را جلوی آینه برای بررسی عیوب سپری می کند.
  • همیشه از ویژگی خاصی از خود انتقاد می کند.
  • احساس می کند هرگز به اندازه کافی لاغر نیست.

علائم پاکسازی

علائم زیر از نشانه های پاکسازی در بی اشتهایی عصبی می باشند که به شما کمک می کنند در تشخیص بیماری خود بهتر عمل کنید:

  • استفاده از قرص های لاغری، ملین ها یا دیورتیک ها و سایر داروها برای کاهش وزن.
  • اغلب بعد از غذا به دستشویی می رود.
  • ممکن است آب را باز کند تا صداهای استفراغ را پنهان کند یا برای بوی بد دهانش از دهانشویه یا نعناع استفاده کند.
  • ورزش اجباری. پیروی از یک رژیم ورزشی شدید با هدف سوزاندن کالری.
  • تمرین و ورزش شدید بعد از خوردن غذا.

علل و عوارض بی اشتهایی

علت بی اشتهایی عصبی هنوز مشخص نشده است اما می دانیم که بی اشتهایی یک وضعیت پیچیده است که از ترکیب بسیاری از عوامل اجتماعی، عاطفی و بیولوژیکی ناشی می شود. اگرچه لاغری در فرهنگ ما نقش مهمی ایفا می کند، عوامل بسیار دیگری نیز در این امر نقش دارند، که از آن ها می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • نارضایتی از بدن
  • رژیم غذایی سخت
  • عزت نفس پایین
  • مشکلات عاطفی
  • کمال گرایی
  • روابط خانوادگی مشکل دار
  • سابقه سوء استفاده فیزیکی یا جنسی
  • سایر تجربیات آسیب زا
  • سابقه خانوادگی اختلالات خوردن

اثرات بی اشتهایی

شاید علت بی اشتهایی هنوز مشخص نشده باشد اما نتایج و اثرات آن شناخته شده است. هنگامی که بدن شما سوخت مورد نیاز برای عملکرد طبیعی را دریافت نمی کند، گرسنه شده و برای حفظ انرژی سرعت خود را کاهش می دهد. در اصل، بدن شما شروع به مصرف ذخیره های خود می کند.

اگر گرسنگی ادامه یابد و چربی بدن بیشتری از بین برود، عوارض پزشکی روی هم انباشته می شود و بدن و ذهن شما تاوان آن را می پردازند.

درمان قطعی بی اشتهایی عصبی

کمک گرفتن در درمان بی اشتهایی

تصمیم برای کمک گرفتن برای درمان بی اشتهایی عصبی انتخاب آسانی نیست.  بسیاری از افراد بی اشتهایی عصبی را بخشی از هویت خود می دانند یا حتی ممکن است آن را به عنوان یک عیب در نظر  نگیرند. برخی دیگر مغلوب بی اشتهایی عصبی هستند و نمی توانند آن را ترک کنند.

اولین گام در درمان این است که قبول کنید شما مشکلی دارید. باید بپذیرید که تلاش بی وقفه شما برای لاغری خارج از کنترل شماست و با این کار به سلامت جسمانی و روانی خود آسیب وارد کرده اید.

سعی کنید در مورد مشکل خود با فردی مورد اعتماد صحبت کنید، این کار می تواند بسیار دشوار باشد اما ضروری است. این کار باعث می شود متوجه شوید که تنها نیستید و دیگران نیز به سلامت جسم و روان شما اهمیت می دهند.

از افراد، موقعیت ها و شرایطی که باعث می شوند به لاغری فکر کنید یا از اندام خود متنفر شوید، دوری کنید. ممکن است لازم باشد از دیدن مجلات مد یا تناسب اندام اجتناب کنید و زمان کمتری را با دوستانی بگذرانید که دائماً رژیم می گیرند و فقط در مورد کاهش وزن صحبت می کنند.

به دنبال کمک حرفه ای باشید. متخصصان آموزش دیده می توانند به شما کمک کند تا سلامت خود را بازیابید و یاد بگیرید دوباره به طور معمول غذا بخورید و نگرش های سالم تری در مورد غذا و بدن خود ایجاد کنید.

درمان دارویی برای بی اشتهایی

حال باید تمام مشکلاتی که به دلیل بی اشتهایی ایجاد شده است را درمان کنید، حتی ممکن است به دلیل آسیب های جسمانی نیاز به بستری شدن در بیمارستان تا رسیدن به وزن کمتر بحرانی باشد.

نکته ۱ بهبود بی اشتهایی: بدانید که مشکل شما مربوط به وزن یا غذا نیست

مسائل مربوط به غذا و وزن در واقع علائم موضوعی عمیق تر است: افسردگی، اضطراب، تنهایی، ناامنی، فشار برای کامل بودن یا احساس عدم کنترل. مشکلاتی که هیچ رژیم غذایی یا کاهش وزنی نمی تواند آن ها را درمان کند.

این مشکلات در جلسات مشاوره مطرح شده و به صورت ریشه ای مورد بررسی و درمان قرار می گیرند. اگر این کار انجام نشود درمان بیهوده و بی نتیجه خواهد بود.

تفاوت بین رژیم غذایی و بی اشتهایی

بسیاری از افرادی که درگیر بی اشتهایی عصبی هستند تصور می کنند که فقط یک رژیم سالم غذایی دارند و درگیر اختلال نیستند، در ادامه تفاوت های میان رژیم غذایی و بی اشتهایی عصبی بیان شده است.

رژیم غذایی سالم        

  • رژیم غذایی سالم تلاشی برای کنترل وزن است.
  • عزت نفس شما بر اساس چیزی بیش از وزن و تصویر بدن است.
  • کاهش وزن را راهی برای بهبود سلامت و ظاهر خود می بینید.
  • هدف شما کاهش وزن به روشی سالم است.

بی اشتهایی عصبی

  • شما کاهش وزن را راهی برای رسیدن به شادی می بینید.
  • عزت نفس شما کاملاً بر اساس وزن و لاغری شما است.
  • بی اشتهایی راهی برای کنترل زندگی و احساسات می باشد.
  • لاغر شدن تنها چیزی است که اهمیت دارد. سلامتی اهمیتی ندارد.

برای غلبه بر بی اشتهایی، ابتدا باید درک کنید که چه نیازی در زندگی شما برآورده نمی شود. برای مثال، شاید در بسیاری از بخش‌های زندگی خود احساس ناتوانی می‌کنید و با کنترل غذا خوردن می خواهید نشان دهید که می توانید شرایط را کنترل کنید.

«نه» گفتن به غذا و کنترل وزن حداقل برای مدت کوتاهی احساس موفقیت در شما ایجاد کند. حتی ممکن است گرسنگی خود را به عنوان یک استعداد ویژه ببینید که بیشتر مردم از آن برخوردار نیستند.

علاوه بر این بی اشتهایی ممکن است راهی برای منحرف کردن حواس از مشکلات باشد. زمانی که بیشتر وقت خود را به فکر غذا، رژیم غذایی و کاهش وزن می گذرانید دیگر مجبور نیستید با مشکلات روبرو شوید یا با احساسات پیچیده کنار بیایید.

این تقویت ها کوتاه مدت بوده و برای همین فرد پس از مدتی متوجه می شود که درگیر اختلال شده است. رژیم غذایی و کاهش وزن نمی تواند تصویر منفی که فرد از خود دارد را درمان کند. تنها راه برای انجام این کار این است که نیاز عاطفی خود را شناسایی کرده و راهی برای درمان آن پیدا کنید.

“احساس می کنم چاق هستم”

در حالی که وزن معمولاً در طول یک هفته ثابت می ماند، احساس چاقی می تواند باعث نگرانی فرد شود. احساس چاق بودن اغلب با احساساتی مانند شرم، کسالت، ناامیدی یا غم در ارتباط است. به عبارت دیگر، «احساس می‌کنم چاق هستم» واقعاً به معنای «احساس اضطراب می‌کنم» یا «احساس تنهایی می‌کنم» می باشد و بعید است که این احساسات با رژیم غذایی تغییر کنند.

نکته ۲: یاد بگیرید که احساسات خود را تحمل کنید

شناسایی مسائل زمینه ای که باعث اختلال خوردن می شود، اولین گام به سمت بهبودی است، اما به تنهایی کافی نیست.

برقراری ارتباط مجدد با احساسات می تواند بسیار ناراحت کننده باشد. به همین دلیل است که ممکن است در ابتدای بهبودی احساس بدتری داشته باشید. اما نباید به عادات غذایی مخربی که برای پرت کردن حواس خود استفاده می‌کردید، بازگردید. شما باید یاد بگیرید چگونه احساسات خود را بپذیرید و آن ها را  تحمل کنید.

استفاده از ذهن آگاهی برای مقابله با احساسات دشوار

زمانی که احساس می‌کنید تحت تأثیر منفی‌گرایی، ناراحتی یا میل به محدود کردن غذا هستید، هرکاری را که انجام می دهید متوقف کنید.

ابتدا احساس خود را شناسایی کنید. آیا گناه؟ شرم؟ درماندگی؟ تنهایی؟ اضطراب؟ ناامیدی؟ ترس؟ ناامنی؟ یا احساسات دیگر می باشد؟

تجربه خود را بپذیرید. اجتناب و مقاومت فقط احساسات منفی را قوی تر می کند. در عوض، سعی کنید آنچه را که احساس می کنید بدون قضاوت بپذیرید.

عمیق تر پیگیری کنید

در کجای بدن خود آن احساس را دارید؟ چه نوع افکاری در سر شما می گذرد؟

باور کنید که شما چیزی فرای احساسات خود هستید. احساسات رویدادهای گذرا هستند، مانند ابرهایی که در آسمان حرکت می کنند، آن ها هویت شما را درمان نمی کنند.

هنگامی که یاد بگیرید چگونه احساسات خود را بپذیرید و تحمل کنید، دیگر آنقدر ترسناک به نظر نخواهند رسید. به مرور متوجه خواهید شد که هنوز کنترل را در دست دارید و احساسات منفی موقتی هستند. هنگامی که از مبارزه با این احساسات دست بردارید، به سرعت از بین خواهند رفت.

راه های جدید برای یافتن رضایت عاطفی

پس از اینکه ارتباط بین احساسات و الگوهای غذایی ناسالم خود را درک کرده و محرک های آن را شناسایی کردید، هنوز باید جایگزین هایی برای رژیم غذایی پیدا کنید که بتوانید برای رضایت عاطفی و بهبود از آن ها کمک بگیرید. مثلا:

  • اگر افسرده یا تنها هستید، با کسی تماس بگیرید که همیشه حال شما را بهتر می کند، زمانی را کنار خانواده یا دوستانتان برنامه ریزی کنید یا نمایش کمدی تماشا کنید.
  • اگر مضطرب هستید، اضطراب خود را با رقصیدن، فشار دادن توپ ضد استرس، پیاده روی سریع یا دوچرخه سواری کاهش دهید.
  • اگر خسته هستید، یک فنجان چای داغ بخورید، پیاده روی کنید، حمام کنید یا چند شمع معطر روشن کنید.
  • اگر حوصله دارید، کتاب خوبی بخوانید، در فضای باز بگردید، از موزه دیدن کنید یا به سرگرمی‌ای که از آن لذت می‌برید روی بیاورید (نواختن گیتار، بافتنی، تیراندازی، کتاب‌خوانی و غیره).

منبع : بی اشتهایی عصبی

منا آذری...
ما را در سایت منا آذری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : منا monaazari بازدید : 165 تاريخ : يکشنبه 1 خرداد 1401 ساعت: 21:14

خبرنامه